تحولات منطقه

«هت تریک» آخرین ساخته رامتین لوافی با درونمایه پنهان کاری و دروغگویی در روابط، قصه چهار نفر را روایت می‌کند که با قرار گرفتن در وضعیتی بحرانی پرده از رازها و پنهان کاری‌هایشان برداشته می‌شود. این فیلم با فاصله‌ای چند ساله از فیلم «برلین 7-» لوافی ساخته شد، فیلمی که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت ۹ سیمرغ و برنده سه سیمرغ شد و در بخش بین‌الملل جشنواره فجر نیز جایزه حقوق بشر را دریافت کرد.

رها شده در سندروم سینمای فرهادی
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

 سیما و سینما/ زهره‌کهندل  فیلم
«هت تریک» آخرین ساخته رامتین لوافی با درونمایه پنهان کاری و دروغگویی در روابط، قصه چهار نفر را روایت می‌کند که با قرار گرفتن در وضعیتی بحرانی پرده از رازها و پنهان کاری‌هایشان برداشته می‌شود. این فیلم با فاصله‌ای چند ساله از فیلم «برلین 7-» لوافی ساخته شد، فیلمی که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت ۹ سیمرغ و برنده سه سیمرغ شد و در بخش بین‌الملل جشنواره فجر نیز جایزه حقوق بشر را دریافت کرد. فیلم «هت تریک» نیز در جشنواره جهانی فیلم فجر امسال جایزه بهترین فیلمنامه و سیمرغ سیمین بهترین بازیگر زن را برای ماهور الوند از آن خود کرد. این فیلم نشانه‌های آشکاری از تأثیرپذیری سینمای اصغر فرهادی دارد و با افشاگری رازهای شخصیت‌ها، مخاطب را چندین بار غافلگیر می‌کند. ماجرای فیلم در یک میهمانی آغاز می‌شود که در مسیر بازگشت، تصادفی رخ می‌دهد و چهار شخصیت فیلم در پی این تصادف وارد موقعیت‌هایی بحرانی می‌شوند که پرده از رازهایشان برمی‌دارد. در نشستی که از سوی دفتر نهاد رهبری دانشگاه فردوسی مشهد در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد فیلم «هت تریک» از منظر سینما و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار گرفت. دکتر حسین باغگلی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد با بررسی این فیلم از منظر تربیتی گفت: اصلی‌ترین و جدی‌ترین سؤال این است که مأموریت آدمی در کره خاکی چیست؟ یکی از اشکالات دنیای مدرن این است که معنویت را از زندگی مردم گرفته است. در دهه 1970 پیش‌بینی این بود که انسان نیازی به دین و معنویت ندارد و تصور می‌شد انسان می‌تواند تنها با عقلانیت زندگی کند اما کم کم این نگاه تغییر کرد البته این به معنای بازگشت به دین نبود بلکه معنویت گرایان نوظهور می‌گفتند که بازگشت به دین بازگشت به عقب است، بلکه بایستی برای خودمان تولید معنا کنیم.
وی ادامه داد: بخش زیادی از معنا در حوزه عاطفی و هیجانی شکل می‌گیرد تا انسان به مدلی برای زندگی کردن برسد که خلأ معنوی او پر شود در حالی که زندگی واقعی پیچیده‌تر از چیزی است که در ذهن ما می‌گذرد. امروز روابط انسانی بسیار پیچیده شده است.

  نمی‌دانستند از خودشان و زندگی چه می‌خواهند
به باور این استاد دانشگاه یکی از اشکالات نظام تربیتی ما این است که به جای ایجاد و تقویت قدرت حل مسئله، افراد را در معرض سؤال قرار می‌دهند در حالی که ما بیش از اینکه در معرض سؤال قرار بگیریم در معرض مسئله قرار داریم. در این فیلم رها و کیوان با تصورات خودشان وارد رابطه‌ای شدند که پیش‌بینی نمی‌کردند این رابطه با دروغ و پنهان کاری همراه باشد.
باغگلی با اشاره به اهمیت و ضرورت گفت‌و‌گو در روابط انسانی گفت: آدم‌های این فیلم زندگی جانانه و معناداری ندارند مثلاً شخصیتی همچون فرزاد (با بازی امیر جدیدی) یک زندگی واقعی که خودش پایه گذار آن باشد و با معنا در آن حرکت کند، ندارد. تصویری که کارها و عملکرد او در دیدگاه همسرش و دیگران ایجاد کرده، فردی بدون برنامه است که مهم‌ترین مسائل زندگی‌اش را برپایه بخت و اقبال بنا کرده است. البته همه آدم‌های این فیلم به نوعی رها بودند و زندگی‌شان مبتنی بر برنامه‌ریزی نبود، آن‌ها نمی‌دانستند از خودشان و زندگی چه می‌خواهند.
دکتر باغگلی با اشاره به الگوی مراقبت دائمی زنان از مردان که در رابطه زوجین در این فیلم وجود داشت، گفت: برخی زنان فکر می‌کنند که با حمایت‌های دائمی از همسرانشان به آن‌ها کمک می‌کنند در حالی که موجب می‌شوند مردان را بی‌خیال‌تر و بی‌مسئولیت‌تر بار بیاورند. در این فیلم، لیدا باید اجازه می‌داد که فرزاد، مسئول اشتباهاتش باشد اما این طور نیست و به خاطر حمایت‌های مکرری که از همسرش داشته، او را به فردی بی‌خیال تبدیل کرده بود. مردی که در صورت شکست‌های مالی، تاوان آن را زنش باید پس می‌داد. متأسفانه برخی مردان، ظرفیت واسپاری بالایی برای واگذاری مسئولیت‌هایشان به همسران خود دارند که در این مورد نوع رفتار زنان موجب تشدید یا تهدید این رفتار می‌شود. 

   ابتلای سینمای ایران به سندروم سینمای فرهادی
حجت الاسلام مصطفی یوسف‌زاده، کارشناس رسانه و منتقد سینما نیز با بیان اینکه این فیلم با تم فیلم‌های اصغر فرهادی که تبدیل خوشگذرانی به فاجعه است، ساخته شده است با طرح این پرسش که آیا فیلم تقلیدی از فیلم «درباره الی» است، گفت: بعد از موفقیت فیلم‌های اصغر فرهادی، سینمای ایران به سندروم سینمای فرهادی مبتلا شد. این در حالی است که اگر فیلمسازی می‌خواهد از روی دست فیلمسازی همچون فرهادی فیلم بسازد باید این فیلمساز و سینمای او را بدرستی بشناسد.
وی افزود: من طرفدار سینمای فرهادی نیستم اما نمی‌توان برای آثار این کارگردان احترام قائل نشد. فرهادی الگوی درستی از حیث فیلمنامه‌نویسی به سینمای ایران عرضه کرد. این فیلمساز داستان‌هایش را در بستر واقع‌گرایی اجتماعی روایت می‌کند و شخصیت‌ها را در بحرانی قرار می‌دهد که به دیالکتیک شخصیت‌ها با موقعیت‌ها تبدیل می‌شود. در فیلم‌های او، شخصیت‌هایی که چیزی برای پنهان کردن دارند برای برون رفت از آن بحران، پنهان کاری و دروغگویی می‌کنند.
یوسف‌زاده با بیان اینکه این الگوی تبدیل جشن به بحران در سینمای ایران به کهن الگو بدل شده و رامتین لوافی هم در فیلمش از این الگو استفاده کرده است، خاطرنشان کرد: اگرچه این فیلم کپی نعل به نعل از فیلم درباره الی نیست اما بسیار شبیه آن است.
این منتقد سینما با اشاره به رها شدن برخی از شخصیت‌ها در فیلم گفت: در آغاز فیلم فضای یک میهمانی نشان داده می‌شود که روی برخی اشخاص تأکید می‌شود. خانمی که لیدا روی ارتباط او با همسرش حساس شده بود در فیلم رها می‌شود یا انتخاب همایون ارشادی و نقش او در فیلم چه کارکرد دراماتیکی دارد؟ منطق فیلم دارای ضعف است در حالی که فیلمساز باید جهان فیلم را به باور تماشاگر نزدیک کند، این منطق که چرا هیچ کدام از شخصیت‌ها به صحنه تصادف برنمی‌گردند، قوی نیست‌ .
وی اضافه کرد: اگر قرار است از سینمای فرهادی تقلید کنیم این تقلید باید درست باشد. ماجرای تصادف در پایان فیلم نا تمام می‌ماند درحالی که تقلید از الگوی فرهادی باید درست باشد و نه رها شده. چخوف می‌گوید اگر در فصل اول داستانت یک تفنگ را نشان دادی این تفنگ باید در فصل بعدی داستان شلیک شود.

   غافلگیری در فیلم یعنی نابلدی فیلمساز
این منتقد سینما درباره دکوپاژ فیلم «هت تریک» خاطرنشان کرد: استفاده از نور و رنگ در خانه قدیمی رها بسیار خوب بود، خانه‌ای قدیمی که هر کسی در آن خانه، چیزی برای پنهان کاری داشت و طی فیلم مجبور به افشاگری می‌شد. دکوپاژ و میزانسن خانه رها برای انتقال مضمون فیلم بسیار خوب انتخاب شده بود یا در جایی دیگر استفاده نمادین از اشیا کمک زیادی به روایت فیلم می‌کرد همچون گلدانی که می‌شکند و در ادامه توسط رها در ظرف دیگری گذاشته می‌شود.
به باور یوسف‌زاده فیلم خوب، فیلمی است که کشمکش داشته باشد. کشمکش موتور محرک درام است چون کنش و واکنش ایجاد می‌کند و در سایه کنش‌ها، شخصیت ساخته می‌شود. اینکه چرا فیلم «هت تریک» ماندگار نمی‌شود به این دلیل است که کشمکش بین شخصیت‌ها قوی نیست. فرزاد (امیرجدیدی) یک آدم ابله و بی‌خیال است که واکنش او در مواردی موجب می‌شود لحن فیلم در برخی صحنه‌ها کمدی شود اما ضعف منطق روایی و منطق حسی در فیلم موجب می‌شود که تماشاگر دائماً با حس‌های مختلف مواجه شده و فیلم چند لحنی شود.
وی ادامه داد: درونمایه این فیلم، پنهان کاری است که در سایه تصادف و بحران پیش آمده، شخصیت‌ها به یکدیگر دروغ می‌گویند و در موقعیت‌های مختلف، دروغ‌ها و پنهان کاری‌هایشان فاش می‌شود اما ماجرای تصادف، فراموش می‌شود به طوری که مسئله اصلی که تصادف است جای خودش را به مسئله شرط‌بندی فرزاد می‌دهد و ماجرای تصادف فراموش می‌شود. 
یوسف‌زاده با اشاره به غافلگیری‌های متعدد یادآور شد: در فیلم‌های ماندگار به جای غافلگیری، تعلیق وجود دارد اما در «هت تریک» فیلمساز به تدریج تماشاگر را غافلگیر می‌کند و این غافلگیری یعنی نابلدی فیلمساز در حالی که اگر الگوی دراماتیک درست باشد، این غافلگیری یکبار مصرف نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.